مهرساممهرسام، تا این لحظه: 11 سال و 3 ماه و 6 روز سن داره

مهرسام نفس مامان و بابا

سالگرد ازدواج مامان و بابا

شیرینی خامه ای من.... می دونستی که خوشمزه ترین اتفاق زندگی  ما هستی؟   نهال زیبای پیوند من وبابایی مهربونت که از 24 تیرماه 85پا گرفته بود توی یه همچین روزایی یعنی 29 آبان وارد باغچه سرسبز زندگی شد و روز به روز قد کشید و برگ و بار گرفت . درخت زندگی زیباست ...هر برگش خاطره ای ..هر ساقه اش عاطفه ای ....و هر شاخه اش محبتی ناگسستنی از ریشه است که هرروز عمیقتر و شاداب تر میشه امسال سالگرد ازدواجمون رو برای اولین بار با تو جشن می گیریم .... باتو که میوه درخت عشق ما هستی ..با تو این شادی پرشورتره . چه خوب که خدا تو رو به ما هدیه داده و چه خوبتر که روز به روز بزرگ&n...
23 آبان 1392

ماه نهم ماه جدایی

بالاخره رسید... امروز روز سختی بود ...بعد از 18 ماه که هر لحظه و هر ثانیه از عمرم رو با تو بودم ، امروز روز جدایی رسید و من برای چند ساعت از تو شیرین دلبرکم دور بودم .. نمی دونی چقدر سخت بوووووود...هر بار که به یاد اون چشمای نازت می افتادم اشکم می اومد ..یاد اون دستای کوچولوت دلمو هوری می ریخت پایین آروم و قرار نداشتم ...اونقدر از دیدن دلتنگیات دلم به درد میاد که نگوووووو   وقتی میرم سر کار باهات خداحافظی می کنم دقیقا دور شدن منو حس می کنی با اون نگاه نازنینت دنبالم میای و غمی میاد تو چشات ..کاش می مردم و این جوری تو رو غمگین نمی کردم پسرم ،همه به من میگن پسر بزرگ کردن وقت تلف کردنه !!!!اما من اونقدر ع...
14 آبان 1392

درد دل ما نی نی ها

آقای پدر! در کمال احترام خواهشمندم اینقدر لب و لوچه ی غیر پاستوریزه ، و سار و سیبیل سیخ سیخی آهار نشدتون را به سر و صورت حساس من نمالید ! plz خانوم مادر! جیغ زدن شما هنگام شناسایی اجسام داخل خانه توسط حس چشایی من، نه تنها کمکی به رشد فکری من نمی کنه، بلکه برای دبی شیر شما هم مضر است !!! لازم به ذکر است که سوسک هم یکی از اجسام داخل خانه محسوب می شود! پدر محترم! هنگام دستچین کردن میوه، از دادن من به بغل اصغر آقای سبزی فروش خودداری نمایید. چشمهای تلسکوپی، گوشهای ماهواره ای و سیبیلهای دم الاغی اش مرا به یاد قرضهای شما می اندازد ! مخصوصاً وقتی که چشمهای خود را گشاد کرده، و با تکان دادن سر و لبهایش " بول بول بول بول" می کند! ...
2 آبان 1392

لالایی کن لالا

      لالایی کن بخواب خوابت قشنگه گل مهتـــــــــاب شبا هزارتا رنگه     یه وقت بیدار نشی از خواب قصه یه وقت پا نــــــذاری تو شهر غصه   لالایی کن مامان چشماش بیداره مثل هر شب لولو پشــــتت دیواره       دیگه بادبادک تو نخ نداره نمیــرسه به ابر پاره پاره   همه چی یکــــی بود و یکی نبوده به من چشمات میگه دریا حسوده     اگه سنــــگ بنــــــدازی تو آب دریا میاد شیطون با من به جنگ و دعوا         دیگه ابــــر...
2 آبان 1392
1